سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://MYSIKEVAND.ParsiBlog.com
 

در آغاز سخن باید به این مطلب اشاره نمایم که بحث از تاریخ لالی  بدون توجه به مسجدسلیمان و اندیکا امکان پذیر نیست . چون این سه شهرستان( مسجدسلیمان، لالی ، اندیکا) به اضافه  بخش سردشت و شهیون که اینک جزو دزفول است و همین طور هفتکل و نفت سفید  از زمان باستان یکی بوده اند و ساتراپی از سرزمین آنزان (آنشان ) ایذه کنونی به شمار می رفته اند. در طول تاریخ  گاهی یکی از آنها زیر مجموعه دیگری بوده است. این سرزمین همچون دیگر نقاط ایران پهناور و بزرگ دارای پیشینه ای کهن است. چون  کارون که  در این سرزمین روان است یکی از مراکز نخستین تمدن های بشری  به شمار می رود.تلاش اندک و با ارزش باستان شناسان اروپایی و اشیاء کشف شده در جای جای سرزمین بختیاری ، نشانگر هویت باستانی و کهن این سرزمین است. کهن ترین مکان تاریخی که آثار و بقایایی از زندگی انسان نخستین در آن پیدا شد، غار امبار اسپید یا انبار سپید معروف به غار پبده در کوههای مرکزی بختیاری واقع در بخش هتی شهرستان لالی کنونی می باشد. در سال 1949 میلادی برابر با 1327خورشیدی  پروفسور گیرشمن باستان شناس نامدار فرانسوی به کاوش در این غار پرداخت. این پزوهشگر عمر غار را نزدیک به ده تا پانزده هزار سال پیش از میلاد مسیح و متعلق به دوره خشکی که هنوز ادامه دارد ،برآورد نمود و اشیایی را مربوط به انسان غار در این مکان کشف نمود.  بر اساس یافته های نگارنده در زمان ایلام متقدم(  ایلام به سه دوره تقسیم می شود : متقدم، میانه و ایلام نو) نام  این سرزمین (مسجدسلیمان، لالی و اندیکا و سردشت)« هوهنور» بوده که دروازه « آنزان» یا ایزه  بوده است.                 نخستین سند تاریخی که به آنشان اشاره می کند، متنی از منیشتوسو پسر و جانشین سارگن اکدی بین سال های ( 2279 ـ2334 پ.م.) می باشد. در این متن منیشتوسو از انقیاد دوباره انشان پس از آن که فرمانروای انشان بر سارگن شورش نمود، سخن می گوید. در این کتیبه همچنین نوشته شده است که در زمان حکومت « لوه ـ ایشن » در ایلام نایب السلطنه ای به نام « سَنَم ـ سیموت » و فرمانداری به نام «زینَ» در«هوهنور» وجود داشته اند. « هوهنور» بعد ها به کلید «انشان» معروف شد. به گمان من«‌هوهنور»، پارسوماش ( مسجدسلیمان بختیاری ) می باشد. چونکه هخامنشیان از اینجا بر آنشان(انزان) دست یافتند. آقای دکتر یوسف مجید زاده می نویسد:« کتیبه ای بر بدنة پیکره ای از سنگ آهک متعلق به کوتیرـ این ـ شوشیناک، جنگ های وی را نشان می دهد و فهرستی متشکل از هفتاد محل را نام می برد که ساکنانش همه به یک اشاره به پای او افتاده اند. شمار اندکی از محل های مذکور در کتیبه شناخته شده اند: مانند گوتو که همان سرزمین گوتی هابوده است. اشاره ی دیگر به سرزمین « هوهنور » در منطقه ی کوهای بختیاری است.»

       همانطوریکه باستان شناسان اثبات کرده اند ایلام شامل ایلام دشت (خوزی) به مرکزیت شوش و دورانتاش(چغازنبیل) که مرکز اصلی کشور بوده است، آنزان یا آنشان که شامل بختیاری و کهگیلویه تا اصفهان و فارس بوده و مرکز آن شهر ایذه کنونی بوده است، سیماشکی یا خرم آباد کنونی، لیان بوشهر، بوده است. در زمان ایلام نو یکی از تیره های آنزانی(بختیاری) بنام تیره اَماردی بر آنزان یا بختیاری کنونی حکومت می کردند که نام دو تن از شاهان آن یعنی هانی (هنی) و پسرش تاهیهی اماردی  در کتیبه های اشکفت سلمان و کول فره  ایذه  برای ما شناخته شده است.

هوتم شیندلر آلمانی می نویسد:« نقش ها و خطوط و نامه های خطوط میخی در مال امیر{ایذه} پیشینه آنها را به سده 12 و 13پیش از میلاد بر آورد نموده  و  آن ها را یادگار سلاطین ایرانی انزن می داند..»

بنابر یکی از این کتیبه ها نام لالی در دوره ایلام نو « خَدی» بوده است.  در کتیبه اشکفت سلمان (تاریشا) که توسط پروفسور سِیس ترجمه شد، شاه تاهیهی پسر هنی به منطقه «خَدی) اشاره می کند که اینک جزو شهرستان لالی می باشد. وی می گوید: « نام پادشان هم نام « آن دکری» پسر « سِترُکت » نقر کرده بود . تمام اسامی و دیوارها به آن ها وقف نمودم. بَلَدِ « خدی» که مسکن آن هاست، تعمیر نمودم.....»

 بی گمان  بلد «خدی» نام همین روستای « باخدا یا بابا خدا » است که در گویش بختیاری به شکل « بوخدا» تلفظ می شود و جزو بخش هتی شهرستان لالی در 22 کیلومتری شمال غربی شهر لالی قرار دارد و سکونتگاه کنونی  تیره بهرامسری آسترکی می باشد. در این ناحیه پرستشگاهی باستانی وجود دارد که به نام «با خدا» نامور است. شایسته به بیان است که دیاکونوف نویسنده تاریخ ماد می گوید: « باخدی» لقب پادشاهان ایلام نیز بوده است مانند باخدی ناخونته. به هر روی «خدی یا باخدی» نام شهرستان لالی کنونی در زمان ایلام نو بوده است.

با به قدرت رسیدن خانواده هخامنش در بختیاری  نام منطقه به پارسوماش( مسجدسلیمان، لالی اندیکا، سردشت و هفتکل) تغییر یافت. در دوره اشکانیان آساک نام گرفت و اما در دوره ساسانیان ، لالی به نام آسترآباد اردشیر (آسترآباد یا آسترکی آباد)  نامدار بوده است و مسجدسلیمان به نام وهشت هرمز بوده است . پس از غلبه تازیان بر ایران بخاطر جلوگیری از تخریب  آتشکده جاویدان در مرکز مسجدسلیمان ، نیاکان خردمند ما ، به اعراب  تازه مسلمان القا نمودند که این سازه متعلق به سلیمان پادشاه یهود می باشد و از آن زمان کل منطقه به نام مسجدسلیمان نامیده شد. در زمان صفویه، شهرستان لالی کنونی به نام بنه وار خلیل خان یا بنه وار  آسترکی که همان نام آسترآباد اردشیر در دوره ساسانیان است تغییر یافت. با به قدرت رسیدن سه تن از خوانین و ایلخانان بزرگ بختیاری یعنی تاجمیرخان بهرامسری آسترکی و پسرش میرجهانگیرخان و نوه اش خلیل خان بر شکوه و عظمت  منطقه افزوده شد. شهر تاریخی بنه وار آسترکی  توسط تاجمیرخان آسترکی که از سال 924 تا 974 حاکم کل سرزمین بختیاری بود به عنوان مرکز حکومت بختیاری برگزیده شد . از دودمان میرجهانگیر خان بهرامسری آسترکی  بختیاری ، آثار و ابنیه تاریخی معظمی در نقاط مختلف بختیاری بجا مانده است که از آن جمله خرابه های سردشت نزدیک دزفول و بُنه وار در منطقه گرمسیر و همچنین در دیمه و چغاخور در سردسیر می باشد.آثار و جامانده های تاریخی از این دودمان در نقاط گرمسیری بختیاری ، گواه بارزی بر شوکت و جلال زیاد آنها بوده است.

    آثار و ابنیه بُنه وار از شکوه و عظمت خاصی برخوردار بوده و چنانکه از پس مانده های آن، استنتاج می شود. بسیار بزرگ و وسیع بوده زیرا در این محل علاوه بر حاکم و رئیس کل، سایر رؤسا و کلانتران و بزرگان ایل در جوار مقر حکمروایی خان، دارای ساختمانها و منازل متعددی بوده اند و هم اکنون نیز پاره ای از آن آثار که بیشتر به قصر اصلی خان بزرگ ( یکی از خوانین آسترکی ) بوده به چشم می خورد که قسمتهای مختلفه آن از قبیل نقارخانه، دفتر خانه ، فراش خانه و حمامهای بزرگ ( دلیل بر وجود تمدن آنهاست ) مشهود است. ضمناً در محل مزبور میدانی بوده که سواران و رزم آوران بختیاری در آنجا به چوگان بازی و سوارکاری می پرداخته اند.

     شواهد و قرائن نشان می دهد که بنه وار از هزاران سال پیش سکونتگاه گرمسیری طایفه آسترکی بوده است.بطوریکه نقشة جغرافیایی دورة ساسانیان ( نقشة شماره 1700، دورة نقشه های تاریخی سحاب ) نشان می دهد  نام آن در زمان ساسانیان ( آسترآباد اردشیر ) بوده که درکناره های کارون به ثبت رسیده است. هر چند آثار تمدنی آن به دورة باستان بر می گردد اما بین سالهای 924 ه ق تا 1203 ه ق در زمان اوج قدرت سه تن از خوانین بزرگ بختیاری، مرکز حکومت بختیاری قرار گرفت. ابنیه و ساختمانهای فراوانی در عهد سه تن از خوانین بزرگ بختیاری ـ از جمله تاجمیرخان بهرامسری آسترکی و پسرش میر جهانگیرخان و خصوصاً نوه اش خلیل خان آسترکی در بنه وار و اطراف آن ساخته شد. از این جهت به آن بنه وار« خلیل خان » نیز می گویند. از آنجائیکه مرکز حکومت بختیاری هفت لنگ و چهارلنگ نیز بوده به بنه وار« هفت و چهار» نیز شهرت دارد. علامه دهخدا در فرهنگ لغت از آن به نام بنه وار « هفت لنگ » نام برده است.

     علاوه بر آثار یک شهر بزرگ دیوانی که توصیف شد، سنگ نوشته بزرگی در روی یک تپه در باختر بنه وار وجود دارد که به دستور میر جهانگیرخان بهرامسری آسترکی در سال 984هق حکاکی شده است . میرجهانگیرخان پس از مرگ پدر  از سال 974  تا سال 1037 حاکم کل بختیاری بوده است. و پس از او فرزندش میرخلیل خان که به خاطر خدمات زیادی که انجام داده به خلیل خان بزرگ شهرت دارد ، جانشین پدر شد. بر روی این کتیبه  پس از ستایش خداوند و پیامبر و امامان ، از میرجهانگیرخان فرزند تاجمیرخان بختیاری به عنوان سلطان بلاد بختیاری یاد شده است همچنین بر روی رودخانه « تلوک» که از کنار بنه وار می گذرد به دستور و همت خلیل خان بهرامسری آسترکی، سدی  احداث شد و کانالی به سوی شهر کشیده شده است که هم اکنون آثار آن پابرجاست. یکی دیگر از نقاط دیدنی بنه وار، چشمه ای است که به نام چشمه« بی بی ترخون» همسر مرحوم خلیل خان معروف است. ایشان یکی از زنان نامدار بختیاری در زمان صفویه بوده است.

     منطقه ای که اکنون به نام شهرستان لالی نامبرداراست، در زمانهای پیش بنام بنه وار آسترکی و یا آسترآباد اردشیر معروف بوده است، اما به مرور زمان تحلیل رفته و مناطق مجزایی از آن جدا شده است. شهر تاریخی بنه وار آسترکی در دامان کوه « گریوه » در30 کیلومتری شرق لالی کنونی و 85 کیلومتری شمال شرقی مسجدسلیمان واقع گردیده است و از ابتدای صفویه تا پایان زندیه مرکز حکومت بختیاری بوده که حاکمین و فرمانروایان آنها خوانین آسترکی بوده اند تا اینکه در زمان آغامحمدخان قاجار با شکست ابدالخان آسترکی نوادة خلیل خان و شکست طایفه آسترکی این شهر را از دست دادند و هم اکنون گروهی از طایفة بامدی(بابا احمدی) در آنجا ساکن هستند.

    امیرشرف خان بدلیسی مؤلف شرفنامه بدلیسی ( تألیف 1005 ه ق برابر با 1596م) می نویسد:« شاه تهماسب جهت تحصیل تقبلات لَربزرگ که مشهورند به بختیاری سرداری الوسات ( طوایف بختیاری) را به تاج امیر استرکی که عمدة عشایر آن قوم بود تفویض کرده بود که هر سال مبلغ خطیر بر وجه تقبل بدیوان او می داده باشد و تاجمیر در اداء آن مبلغ  عاجزآمده  بدین سبب بدست شاه تهماسب به قتل رسید. بعداز قتل او شاه تهماسب پیشوایی آن قوم را به میرجهانگیر بختیاری که او نیز ازجملة متعینان آن الوس ( طایفه آسترکی ) است ارزانی داشت که هر سال موازی ده هزار قاطر تسلیم عمال و نواب دیوان او نماید و همچنان در اخذ مال و جهات بعضی ولایت خوزستان که در تصرف اعراب مشعشع بود به جانب دزفول و شوشتر روانه شد.»

     ملا جلال الدین محمد منجم یزدی در روزنامه ملا جلال یا تاریخ عباسی  می نویسد: « از شنیدن خبرکشته شدن امان الله حاکم کرمان و واگذاری آن به برادر زاده وی محمد ولد جلال، از استماع این عطیه میرتاج میر ولد رئیس بوبک شاه ( بابک شاه ) و میرعزیز ولد بهرام بختیاری از در اطاعت در آمدند و پیشکش ها کشیدند و ریاست جا و مقام خود را از شاه صفوی خواستند. دستور به جهت ایشان احکام نوشتند و ریاست جا و مقام آن قوم به ایشان دادند و داروغه و تحصیلدار به قرار مذکور به ایشان دادند.2 »

    مؤلف عالم آرای عباسی می نویسد: « امیر تاج میر ( تاجمیر ) بختیاری که اباعن جد ( پدر در پدر )، میرو میرزادة الوار بختیاری بود و تاکنون با هیچ کس رام نشده بود از وفور عقیدت و اخلاص به درگاه شاه صفوی شرفیاب شد و پیشکشهای لایق گذرانیده و به عذر تقصیرات ایام گذشته متقبل خدمات کلی گشته و به خلعت های فاخره معزز و ممتاز گردید.

پس از انقراض اتابکان ، دوشاخه از امرای آسترکی در بنه وار(لالی) حکومت نمودند. از جمله : میربهرام( بامسیریا بهرامسری) ، میرعزیز، میربختیار، میربابک شاه، میر تاجمیرخان، میرجهانگیرخان، میرخلیل خان، یوسف خان ، علی صالح خان، ابدال خان.

میر شهرام(شامسیر یا شهرامسری)، امیرشاه حسین ، ابراهیم خان، امیرشاه منصورخان، امیرقاسم خان، ابوالفتح خان، احمدخان، حسین خان و رمضان خان.

شهرستان لالی کنونی به اضافه بخش سردشت و شهیون از روزگار باستان  سکونتگاه دو ایل دورکی و بهداروند هفت لنگ بختیاری بوده است . با ترسیم یک خط فرضی از شرق به غرب این شهرستان تازه تأسیس همواره بخش شمالی آن از ایل دورکی و بخش جنوبی آن از ایل بهداروند بوده است . منطقه دورک در 50کیلومتری شمال لالی که جزو بخش سردشت می باشد دلیلی بر سکونتگاه ایل دورکی است و بخش زیادی از دامنه های شمالی لالی تا زمان قاجاریه متعلق به طایفه آسترکی دورکی بوده است که هنوز بسیاری  از آنها بنام تیره های آسترکی وجود دارند از جمله : بنه میر ( میر لقب بسیاری از بزرگان آسترکی بوده است) ،  بنه وار خلیل خان بهرامسری، جاستون شه بامسیری(بهرامسری)، قلعه صلواتی خلیل خان آسترکی، چال خراجی ، کول پاپا، سیکوند(جیسوند)، بنه وار گائیوند، آسترکی راه، ملک خضر آسترکی.( بهرامسری، خراج، جیسوند، پاپا، گائیوند تیره های طایفه آسترکی هستند)

 در بخش جنوبی نیز قلعه مش مرداسی ، قلعه چنگایی ، کیارس، متعلق به ایل بهداروند بوده اند .( مش مرداسی ، چنگایی، و کیارسی از طوایف بهداروند هستند)

با شکست ابدالخان بهرامسری آسترکی از نوادگان میرتاجمیرخان ومیر خلیل خان از آقامحمدخان قاجار،  امرای طایفه زراسوند دورکی به قدرت رسیدند . و در  دوره قاجاریه تغییر و تحول بزرگی در سکونتگاه طوایف بختیاری بوجود آمد. طوایف بابادی که تا زمان قاجاریه در حوالی رامهرمز و هفتکل سکونت داشتند توسط حسینقلی خان زراسوند ایلخان بختیاری در خلال سال 1260ه ق به بعد ، پس از دستگیری موسی خان بابادی توسط خان زراسوند و تحویل ایشان به دولت مرکزی ، طوایف بابادی به لالی کوچانده شدند و بیشتر در املاک طایفه آسترکی که حالا قدرت گذشته را از دست داده بودند در کنار طایفه آسترکی ساکن شدند. و طایفه زراسوند نیز از دورک و دز شهی به سوی اندیکا و گلگیر مسجدسلیمان نقل مکان نمودند و حسین قلی خان زراسوند قلعه زراس را در اندیکا ساخت و آن را مرکز حکومت خود قرار داد و در جنگی که میان هفت و چهار در زمان حسین قلی خان صورت گرفت ، طوایف چهارلنگ که مالک اندیکا بودند به سوی سردشت که سکونتگاه ایل دورکی بود ،رانده شدند و بیشتر دورکی ها در اندیکا مستقر گردیدند. و طایفه اسیوند دورکی نیز در دشت لالی مستقرشدند.

آثار سکونت یکجا نشینی در محل کنونی شهر لالی از زمانها بسیار دور به خاطر نداشتن آب آشامیدنی وجود ندارد اما در بنه میر ، تتر ، خواجه آباد سفلی آثاری به چشم می خورد چون دارا ی چشمه بوده اند. اما زندگی به سبک مدرن درمرکز  شهر لالی کنونی  از زمانی آغاز شد که پای کارکنان  شرکت نفت دارسی  برای یافتن چاهای نفت بیشتر به لالی وارد شد. آنها در دو نقطه از دشت بنگله هایی را برای اسکان کاکنان خود احداث نمودند. و شرو ع به اکتشاف نمودند و چندین حلقه چاه نیز حفر نمودند و بسیاری از آنها را پلمپ نمودند. و این شد سرآغاز زندگی یکجانشینی در دشت لالی شد. در زمان رضاشاه که قانون تخت قاپو یا همان اسکان عشایر را به اجرا گذاشت بسیاری از طوایف اسیوند و بهداروند با اجبار اسکان پیدا نمودند  و آب آشامیدنی آنها از طریق شرکت نفت با تانکر های آبکشی تأمین می شد و حتا تا اوایل دهه 1360 که خود شاهد بودم این کار از طریق سازمان آب انجام می گرفت. انگلیسی ها به این دشت Lali Plain به معنی دشت لالی می گفتند و در بسیاری از اسناد آن دوره که چندتا از آن ها نزد من هست ، بختیاری ها نیز هنگام مکاتبه با  ادارات بخش ، دقیقا از ترجمه عبارت انگلیسی « لالی دشت»  استفاده می نمودند.

 هم اینک شهرستان لالی سکونت گاه ایل دورکی ( طایفه اسیوند، طایفه آسترکی، طایفه بابا احمدی)، ایل بهداروند( طایفه مش مرداسی، بلیوند، چنگایی، آل جمالی، علاء الدین وند) و ایل بابادی می باشد. در زمان پهلوی ، لالی و اندیکا یک بخشداری داشتند بنام بخشداری قلعه زراس اندیکا و لالی.  در دهه 1360 لالی به یکی از بخش های شهرستان مسجدسلیمان تبدیل شد تا اینکه سرانجام در سال 1382 خورشیدی با نام شهرستان لالی از مسجدسلیمان جدا گردید و بجز در حوزه انتخابیه نماینده مجلس ، دارای ادارات مستقل می باشد که از مرکزاستان دستور می گیرند.  من بهرامی آسترکی می گویم: ای کاش مسئولین امر تلاش می کردند تا نام آن،  شهرستان بختیاری نامگذاری می شد چون 99درصد جمعیت آن بختیاری هستند . البته هنوز هم دیر نشده و من از جوانان و تحصیل کردگان بختیاری ساکن شهرستان درخواست می نمایم که با فراهم کردن طوماری که خودم نیز نخستین کسی هستم که اولین امضا را بر آن خوام نوشت ، از مقامات رسمی کشور بخواهیم که این حق ماست که نام شهرستان مان را به نام قوممان تغییر دهیم . به امید آن روز

موقعیت جغرافیایی: این شهرستان از جنوب به شهرستان مسجدسلیمان، از خاور به شهرستان اندیکا، از جنوب غربی به گتوند، از شمال خاوری به شهرستان کوهرنگ و فریدونشهر، از شمال به شهرستان الیگودرز، از غرب به بخش سردشت شهرستان دزفول محدود می شود. مساحت آن حدود 1400کیلومتر مربع است . دارای زمستانهای نسبتا سرد و تابستان های  گرم و بهاری بسیار دلپذیر و زیبا می باشد . میزان بارندگی سالانه حدود 500میلیمتر است. ارتفاع آن از سطح دریا نزدیک 493 متر است . شهرستان دارا سه بخش مرکزی ، سادات و هتی می باشد.

رودها: 1- رود کارون نماد دریا دلی بختیاری که از شرق لالی به سوی جنوب لالی در جریان است ودر گویش بختیاری به « اَو رو» یعنی آب رود کارون شهرت دارد و در فاصله 6کیلومتری شهر روان است و شهر در بالاتر از رودخان قرار گرفته است از این روی نمی شود از آب آن برای کشاورزی استفاده نمود.

2- رود شور یا( اَو سور) که از شمال غربی لالی از کوه سالند و هفت تنان سرچشمه می گیرد و در نزدیکی مرز جغرافیایی شهرستان لالی در منطقه کنارشه آسترکی با یک  تپه نمکی برخورد می کند و آب آن شور می شود و پس از گذر از پیچ و خم هایی در درون شهرستان با دور زدن شهر لالی با گذر از  دو کیلومتری شهرلالی  در منطقه چُلی به رود کارون می ریزد.

3- رود زیبا رود(زیوه رو) که رودخانه ای بهاری می باشد و ان نیز در جنوب لالی در مسیر لالی به گتوند و شوشتر  جاری است و در زمان میرخلیل خان بهرامسری آسترکی پلی بر روی آن ساخته شد که هنوز آثار آن پابرجاست.

4- رود کوچک کول سیر( کول بهرامسری) یا کول سی که از ارتفاعات کوه دیگوله و شاه نشین در منطقه آسترکی و چهاربری  در شمال لالی سرچشمه می گیرد و واز کنار چم روستای باخدا ( بنه آفاضل  آسترکی ) می گذرد و  به رودخانه شور می ریزد.

5- رود تراز که از ارتفاعات کوه لارزندا و کوه « آسترکی راه» سرچشمه می گیرد و به رودخانه شور می پیوندد. در دهه 1380 با لوله کشی بخشی از آب این رودخانه آب شهر لالی را تدمین نموده اند.

6_ رود جیسوند یا سیکوند که از کوه آسترکی راه و چی اوزه سرچشمه می گیرد و به رود شور می ریزد.

کوه ها: کوه سِتِرون، کوه شیر ، کوه آسترکی راه ، کوه دیگوله ، کوه گریوه، کوه بردگژدم، کوه سرحد در آرپناه، کوه کی نه، رگ شهباز

گیاهان و میوه ها : بلوط، کلخنگ، بادام وحشی، توت وحشی، مورت، کنار، گز، جاز، بن، انار و انگور وحشی ،

وجه تسمیه لالی:  لالی واژه ای ایرانی باستانی است . به باور نگارنده ( علی بهرامی آسترکی) ، این واژه به معنای آروس(عروس) است و دلیل آن نیز این است که زنان بختیاری هنگام برگزاری جشن های عروسی ، اشعاری آهنگین و شورانگیز و زیبا را در وصف داماد و عروس به صورت گروهی  می خوانندکه به آن ها « دوا لالی» گفته می شود. ترکیب « دوا لالی» از دو بخش « دُوا »که در زبان بختیاری  یعنی داماد و « لالی» که در زبان بختیاری یعنی عروس ساخته شده است. و روی هم به معنای سرودهای آهنگین که در وصف زیبایی ها عروس و دلاوری های داماد  گفته می شو . به سخن دیگر کلمه «لالی» نامی دخترانه نیز هست که برای نامگذاری دخترا ن بختیاری استفاده می شود که در همه طوایف بختیاری این نامگذاری  دیده شده است . مانند لالیجان یا لالی جون.

 از سوی دیگر  واژه اروس که واژه ای اوستایی می باشد ودر زبان بختیاری نیز به همان شکل اروس ادا می شود و پس از ورود به زبان عربی به شکل عروس در آمده است ، نیز به معنای زیبا و قشنگ است. چون در بهاران  این دشت بسیار زیبا و دلپذیر بوده به لای یعنی عروس نامگذاری شده است.

وجه تسمیه  بُنه وارخلیل خان : بُنه وار از دو بخش « بُنه »  به معنی  اسباب و اثاثیه یا بار وبنه و «وار » به معنی جایگاه که شکل دیگر آن  وارگه است . وار معنایی دیگر نیز دارد و آن به معنی بار عام یعنی روزی که حاکم فرمان دیدار و ملاقات عمومی را با اتباع تحت فرمان خود را می دهد. پس به طورکلی بنه وار یکی به معنای جایگاه و سکونتگاه است و دیگری به معنی محل و مرکز بارعام یا ملاقات شهروندان با حاکمین وقت از جمله خلیل خان بهرامسری آسترکی بوده است . از این روبی به بنه وار خلیل خان نامبر دار است.

آثارباستانی و تاریخی و گردشگری لالی:

چکیده ای از آثار تایخی شهرستان لالی یا ( بنه وار خلیل خان آسترکی): قلعه چنگایی بهداروند، قلعه مش مرداسی بهداروند، تپه باستانی تَتَر در روستای ططرآباد طایفه گاودش اسیوند،  قلعه صلواتی خلیل خان بهرامسری آسترکی دورکی، کاخ شاهی خلیل خان بهرامسری آسترکی درشهر بنه وار خلیل خان، کاخ یا عمارت تاریخی میرجهانگیرخان بهرامسری آسترکی ( یا کاخ دیوانخان یا بارعام) شهر در بنه وار خلیل خان ، میدان چوگان بازی در بنه وار، سنگرهای دژبانی و دیدبانی در بنه وار، حمام و ساختمانهای مسکونی که دارای امکانات رفاهی از جمله حمام، شومینه و پذیرای یا لامردون ، پل زیوه رو ،(زیبارود) خلیل خان آسترکی، پل آب شور در کنار پل فلزی جدید از دشت لالی به بنه وار خلیل خان ساخته شده توسط خلیل خان، پل تاریخی  دیگری بر رود شور در مسیر تراز به تنگ هتی  که پل جدید هتی در کنار آن ساخته شده است، آرامگاه خضر آسترکی در بخش هتی، قله اره تی یا اردشیر بنام جد ششم خلیل خان آسترکی در تنگ هتی ، چهار طاقی تمبل و رنگرزی  یادگار چهاطاقی های دوران ساسانیان، بنه میر در 8 کیلومتری شمال غربی لالی که آثار آن مربوط به دوران صفویه  که حاکمین بختیاری و لالی خوانین آسترکی بوده اند ( بیشتر خوانین آسترکی به لقب میر نامبردار بوده اند و چه بسا  نام این مکان از نام آنها گرفته شده است و متأسفانه کتیبه ای در این مکان وجود داشته که بعدها آن را دشمنان میراث فرهنگی نابود کرده اند ولی زمانی خودم از یک نفر از تیره شهماروند اسیوند که در حال حاضر مالک بنه میر هستند شنیدم که قباله بنه میر که در دست آنهاست تاجمیرخان آسترکی  آن را امضا و فروخته است،)، قلعه میدان  در بخش هتی ،  قلعه چیتی،  جاستون شه بابک شاه بهرامسری یا بامسیری( تا دو دهه پیش این نام در نقشه جغرافیایی مسجدسلیمان درج شده بود) ، مجسمه  مرد انزانی در چی اوزه در منطقه تیره چهاربری آسترکی در شاه نشین، بی اوزه ، دز ملکان یا دز خلیل خان آسترکی ( خلیل خان مخالفین حکومت خود و دزدان و راهزنان را در این دز زندانی می نمود) یا دز اسد خان بهداروند که در زمان قاجاریه در آن استقرار یافت مشرف بر شهر تاریخی بنه وار خلیل خان بهرامسری آسترکی که اینک جزو شهرستان اندیکا می باشد. چشمه بی بی ترخون همسر خلیل خان بهرامسری آسترکی که جزو اندیکا می باشد ، سد خلیل خیا بهرامسری آسترکی بر روی رود خانه تلوک در یک کیلومتری بنه وار7و 4، آسیاب های جیسوند یا سیکوند، معبد باستانی  باخدا( خدی) در بنه آفاضل بهرامسری آسترکی، طاقای چهابیشه سکونتگاه تیره بهرامسری آسترکی، و دز دختر یا ( دز اردویسور آناهیتا) روبروی معبد باستانی باخد که مربوط به فرشته آناهیتا در دوران ساسانیان است که بر فراز کوهی به همین نام نظاره گر دو رودخانه آب شور و رودخانه کول سیر ( بهرامسری) که از دو سوی آن روان هستند می باشد و در زمان ساسانیان این فرشته که نگهبان آب های روان بوده از ارج و سپاس فراوانی برخوردار بوده است، ایرانشهر در بخش هتی ، بنه وار گائیوند آسترکی بالاتر از قلعه صلواتی خلیل خان که مقر حکومت محلی نظرعلی خان و روشن علی خان گائیوند آسترکی در زمان قاجاریه بر طایفه آسترکی بوده است که براثر یک جنگ درون طایفه ای این دو خان کشته شدند و بسیاری از آسترکی ها متواری گردیدند.لازم بذکر است که بیشتر بناهایی که در بخش شمالی لالی از بنه وار خلیل خان آسترکی  به صورت یک خط فرضی تا سردشت ساخه شده اند توسط سه تن از خوانین برگ بختیاری ازجمله میر تاجمیرخان بهرامسری و پسرش میرجهانگیرخان بهرامسری و به خصوص نوه اش میر خلیل خان بهرامسری آسترکی دورکی که از سال 924 تا 1047ه ق برکل  بختیاری حکومت می نمودند و مرکز حکومت آنها درشهر بنه وار خلیل خان یا بنه وار 7و 4 بوده ، ساخته گردیده و متأثر از معماری دوره صفویه می باشند. و اسناد این مناطق از دوران صفویه به بعد در نزد نگارنده موجود است که برخی از آنها را در کتاب بنه وارمن ایل من در سال 1382 به چاپ رساندم.

 

منابع :

علی بهرامی آسترکی ، بنه وار من ایل من،چاپ 1382

دکتر گیرشمن ، ایران از آغاز تا اسلام ، ترجمه محمد معین

علی بهرامی آسترکی ، شاهکار بختیاری، 1384

اسکندبیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی

مروی، تاریخ عالم آرای نادری

ملا جلال الدین منجم یزدی، روزنامه ملاجلال یا تاریخ عباسی

کتیبه کول فره و اشکفت سلمان ایذه( آنزان)

جرج کمرون ، ایران در سپیده دم تاریخ

امیرشرف خان بدلیسی، تاریخ مفصل کردستان0 شرفنامه بدلیسی)


[ شنبه 91/11/7 ] [ 3:48 صبح ] [ سجاد رستمی بابادی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 27304